یکی از سؤالات بسیار مهم در بحثهای غیبت امام این است که میپرسند امام«عج» چرا غایب است و پنهان بودن امام چه حکمتی دارد و چه دلیلی و اگر امام ظاهر بود اشکالی پیدا میشد و این سؤال را در زمان ائمه هم مطرح میکردند. قبل از جواب این سؤال سه نکتهی بسیار مهم و اساسی را باید بحث کنیم و بعد به لطف خداوند متعال و مدد حضرت ولیعصر«عج» به جواب این سؤال بپردازیم. انشاء الله.
1ـ مطلب اوّل اینکه: علّت و حکمت واقعی غیبت را ما نمیدانیم، نه اینکه ما نمیدانیم بلکه هیچکس نمیداند. دلیل اصلی غیبت امام، مجهول است و در روایات آمده است که سرّ غیبت و دلیل آن پس از ظهور امام کشف و روشن میشود و هیچ دلیلی وجود ندارد که ما الآن تفحّص کنیم و بخواهیم دلیل غیبت را بفهمیم، هیچ ضرورتی وجود ندارد. به این روایت توجّه کنید:
امام صادق(ع) فرمودند: اِنّ لِصاحِبِ هذَا اْلَامْرِ غَیْبَۀً لابُدَّ مِنْها یَرتابُ فیها کُلُّ مُبْطِلٍ فَقِیلَ لَهُ وَ لِمَ جُعِلْتُ فِداکَ قال(ع) لِاَمْرٍ یُؤذَنْ لَنا فِی کَشْفِهِ لَکُمْ... اِنَّ وَجْهَ الْحِکْمَۀِ فِی ذلِکَ لایَنْکَشِفُ اِلَّا بَعْدَ ظُهُوِرِه... .
صاحب این امر یعنی امر قیام بهناچار غیبتی دارد که هر کس باطلگراست در وجود او یعنی امام غایب تردید میکند. خدمت امام صادق(ع) عرض شد؛ دلیل غیبت او چیست؟ فرمود: دلیلی دارد که ما اهلبیت اجازه نداریم برای شما آن را بازگو کنیم. دلیل غیبت پس از ظهورش مشخص میشود. از این حدیث استفاده میشود که دلیل واقعی غیبت در نزد ائمهی هُدی میباشد لکن مجاز نیستند که آن را فاش کنند.[1]
2ـ مطلب دوم اینکه: ما اعتقاد داریم که خداوند متعال حکیم است و کار بیهوده و بیفایده و بی مصلحت نمیکند، هر کاری که انجام میدهد یکجهت مصلحتی دارد، اگرچه آن جهت مصلحت برای ما روشن نباشد. در قرآن مجید آیات زیادی داریم که میفرماید: «اِنَّ اللهَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ» خداوند متعال هم عالم است و هم حکیم. بنابراین غیبت امام فعل و کار خداست و این کار هم حتماً مصلحتی داشته است که خداوند انجام داده، اگرچه آن جهت مصلحت را ما نمیدانیم.
به این روایت توجه کنید؛ «وَ مَتی عَلِمْنا اِنَّهُ حَکِیمٌ صَدَّقْنا بِاَنَّ اَفْعالَهُ کُلَّها حِکمَۀٌ وَ اِنْ کانَ وَجْهُها غَیرَ مُنْکَشَفٍ لَنَا.»[2]
زمانی که ما یقین داریم خداوند حکیم است پس باید تصدیق کنیم و ایمان بیاوریم که تمام افعال و کارهای خداوند روی حکمت و مصلحت است، اگرچه جهت مصلحت آن برای ما روشن نباشد.
و مطلب مهم اینکه در روایات آمده است:
3ـ «اِنَّ هذَا اْلاَمْرُ اَمْرٌ مِنْ اَمْرِ اللهِ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ الله وَ غَیبٌ مِنْ غَیْبِ الله»[3]
این داستان غیبت امام امری است از امور خدا (یعنی کاری است از کارهای او) و راز و سرّی است از اسرار الهی و کاری است نهان و غیب از اموری که خدا آنها را غیب قرار داده است و هیچکس بر آن امور غیبیه هیچ اطلاعی ندارد.
در ادامه حدیث آمده؛ «مَطْوِیٌّ عَنْ عِبادِ الله» یعنی راز غیبت از مردم پوشیده شده است و کسی باخبر نیست. «فَاِیّاکَ وَ الشَّکُّ فِیهِ فَاِنَّ الشَّکَّ فِی اَمْرِ الله کُفْرٌ» جهت غیبت از مردم پوشیده شده مبادا در وجود امام شک کنی که شک در امر و کار خدا انسان را کافر میکند، یعنی اگر مطلبی را نفهمیدیم دلیل نمیشود او را انکار کنیم و یا در حقّانیت او شک و تردید کنیم.
درعینحال و با توجه به این سه مطلب که عرض کردیم ائمه ما در روایات مطالبی را بهعنوان علّت و سبب غیبت امام برای مردم بیان کردند، آنهم به خاطر اصرار زیاد مردم که میخواستند دلیل غایب بودن امام را بفهمند. البته این دلایلی را که امامان ما بیان کردهاند درخور فهم مخاطب بوده است و اینکه سؤالکننده ساکت بشود و آرام بگیرد و اینقدر سؤال نکند، والّا حرف حقّ همان است که بحث کردیم.
بهعنوان نمونه اشاره میکنیم به چند دلیل غیبت از زبان معصومین(ع).
دلیل اول) علّت غیبت این است که در زمان نبودن امام تمام اقشار و گروهها صاحب حکمت و سلطنت بشوند و برای همه مشخص بشود که آنها و همه از اجرای عدالت، عاجز و ناتوان هستند و هیچ گروهی نتواند بگوید که من اگر بر سر کار میآمدم و قدرت را به دست میگرفتم اجرای عدالت میکردم، یعنی دروغ همگان در این قسمت روشن بشود و بر همه ثابت بشود اجرای عدالت مطلق کار معصوم و امام از جانب خداست نه کار هر حاکم و زمامداری.
به این حدیث توجه کنید:
امام صادق(ع) فرمودند: حادثهی ظهور و قیام امام زمان اتّفاقی نمیافتد مگر اینکه هیچ گروهی و طایفهای باقی نمیماند از مردم، الّا و لابدّ قبل از حکومت ما به حکومت و سلطنت میرسد و وقتی روش حکومتداری ما را دیدند نتوانند بگویند که اگر ما هم به حکومت میرسیدیم مانند ائمّهی هدی حکومت به عدالت میکردیم و پس از حکومت همهی اصناف و گروهها که از اجرای عدالت ناتوان بودند امام عصر«عج» قیام میکند. قیام بهحق و قیام برای جهانی کردن عدالت.
یعنی علّت غیبت این است که عملاً و بهطور محسوس برای مردم دنیا روشن شود که هیچ گروهی قادر بر حکومت عادلانه نیستند و تنها کسی که میتواند عدالت واقعی را در اجتماع بشر پیاده کند امام مبسوط الید و منصوب از طرف خداوند است.
دلیل دوم) ائمّهی هدی فرمودند: علّت غیبت این است که مردم در زمان غایب بودن امام امتحان بدهند و خالص از غیرخالص تشخیص داده شود.
به این روایات توجه کنید:
شخصی به امام باقر(ع) عرض کرد: مَتَی یَکُونُ فَرَجُکَُمْ؟ فَقَال هَیْهاتَ هَیْهاتَ لایکُوُن فَرَجُنا حَتَّی تَغَرْبَلُوا ثُمَّ تَغَرْبَلُوا ثُمّ تَغَرْبَلوُا.[5]
یعنی از امام باقر(ع) پرسیدند؛ فرج امام زمان که در واقع فرج شما اهلبیت است چه زمانی تحقّق پیدا میکند؟ فرمود: فرج دور است، دور است. فرج ما واقع نمیشود تا اینکه شما غربال شوید، غربال شوید، غربال شوید. درنتیجه جمعیت زیادی از غربال خارج میشوند و عدهای کم در غربال میمانند که آنها مؤمنین واقعی هستند.
قَالَ الصَّادِقُ(ع): اِنَّ لِلغُلامِ غَیْبَۀً قَبْلَ اَنْ یَقُومَ قُلْتُ وَ لِمَ ذاکَ جُعِلْتُ فِداکَ قالَ(ع) ... لِاَنََّ اَللهَ یُحِبُّ اَنْ یَمْتَحِنَ خَلْقَهُ.[6]
امام صادق(ع) فرمود: حضرت مهدی قبل از آنکه قیام و ظهور کند غیبتی دارد که باید این غیبت واقع بشود. شخصی میگوید: من خدمت امام عرض کردم غیبت او چه دلیل دارد، فرمودند: خداوند دوست دارد بهوسیلهی غیبت بندگان خود را امتحان کند، خالص از ناخالص جدا شود.
در اثر این غیبت عدهای از اعتقاد به امام عصر دست برمیدارند و عدهای انکار میکنند وجود امام را و عدهای به شک و تردید میافتند و عده قلیلی هم ثابتقدم میمانند. این است معنای امتحان کردن مردم بهوسیلهی غیبت امام.
دلیل سوم) تمام امامان ما بهناچار در شرایط خاص زمان خود گاهی مجبور بودند که با طاغوت زمان خود بیعت کنند و هیچ چارهای جز این نداشتند. البته اینکه امام حسین(ع) حاضر نشد با طاغوت زمان خود یعنی یزید بن معاویه بیعت کنند این یک مسئلهی استثنائی بوده است و دلیل آن در جای خود بحث شده است، ولی بقیهی ائمّه مجبور بودند که با طاغوت زمان خود بیعت کنند، ولی حضرت مهدی از نظرها غایب شده است تا اینکه وقتی قیام میکند هیچ بیعتی با هیچ طاغوتی در گردن او نیست.
دلیل چهارم) ائمّهی هدی فرمودند: علّت غیبت این است که اگر الآن ظاهر شود کشته میشود، او را میکشند و بلکه او را ذبح میکنند.
به این حدیث توجه کنید؛
رسول اکرم(ص) فرمود: امام زمان بهناچار و ناگزیر غیبتی دارد. از پیامبر اکرم(ص) سؤال شد به چه دلیلی غایب است، فرمود: اگر ظاهر شود او را میکشند، از ترس اینکه مبادا کشته شود.
البته این مطلب بدیهی و واضح است که مقصود از ترس، ترس از شهادت نیست چراکه امام مهدی«عج» همچون اجداد بزرگوارش عاشق شهادت درراه خداست.
حضرت زینب کبری(س) در مجلس شهر شام به یزید فرمود: «اَلْحَمدُ لله الَّذِی اَکْرَمَنا بالشَهادَۀ» خداوند را شکر میکنیم که ما اهلبیت را بهوسیله شهادت گرامی داشت و عزیز کرد.
ترس امام زمان از کشته شدن به خاطر این است که با کشته شدن امام، مبادا وعدهی الهی مبنی بر جهانی شدن اسلام تحقّق نیابد و هدف بزرگ همهی انبیای الهی، یعنی استقرار عدالت همهجانبهی اسلامی محقّق نگردد.
دلیل پنجم) سنّت عدهای از پیامبران الهی که مسئلهی غیبت کردن آنها بود برای مدّت خاصّی، در وجود امام عصر جاری بشود، بدون هیچ تفاوت و فرقی. به این حدیث توجه کنید؛
امام صادق(ع) فرمود: هر چه سنّت از سنّتهای مربوط به غایب شدن پیامبران هست در قائم ما اهلبیت نیز واقع میشود، به همانگونه و بیهیچ تفاوت و فرقی.
عدهای از پیامبران به خاطر مصالحی یکزمانی غیبت داشتند.
1ـ حضرت یوسف؛ 2ـ حضرت موسی؛ 3ـ حضرت عیسی؛ 4ـ حضرت خضر و عدهای دیگر از رسولان الهی، امام زمان هم مدتی غایب است تا همان سنّت پیامبران در وجود ایشان هم جاری بشود.
عجیب این است که در روایات ما را نهی کردهاند که از علّت غیبت امام سؤال کنیم و فرمودند: این سؤال را نکنید که چرا حضرت غایب است.
بعد امام(ع) این آیه را تلاوت میکند: «لاتَسْئَلُوا عَنْ اَشْیاء اِنْ تُبْدَلَکُمْ تَسُؤکُمْ» قرآن میفرماید: بعضی از سؤالات را نکنید، اگر جواب آن را بشنوید ناراحت میشوید و بر شما گران میآید و اعصابتان بهم میریزد. امام میخواهد بفرماید اگر ما علّت غیبت را برای شما بگوییم شما ناراحت میشوید و ازنظر روحی کدر میشوید و بهم میریزید. مثلاً اگر بگویند علّت غیبت این است که شما لیاقت امامت ایشان را ندارید چون اگر ظهور کند و امرونهی کند. شما حرف ایشان را اطاعت نمیکنید و تسلیم ایشان نمیشوید و دروغ میگویید که ما خواهان هستیم. خوب این مطلب باعث ناراحتی انسان میشود.
مطالبی لازم و آموزنده در زمینهی علّت و سبب غیبت
تحقّق و فلسفهی اجتماعی امامت و رهبری بیتردید در گرو حضور امام و رهبر در جامعه است. از این رو در غیبت طولانی امام مهدی«عج» این سؤال پیش میآید که اوّلاً حکمت غیبت و دلیل آن چیست و ثانیاً امام غایب چه تأثیری بر جامعه و چه فایدهای برای جامعه دارد.
این دو سؤال حتّی سالها قبل از تولّد حضرت مهدی خصوصاً در عصر امام پنجم و امام ششم در میان پیروان اهلبیت وجود داشت و پاسخ امامان به این پرسشها زمینهی تألیف کتابهایی مثل غیبت نعمانی، غیبت طوسی و کمالالدّین شده است. در سالهای اخیر مخالفان مکتب تشیّع در هجوم به آن شبهات مختلفی را در این زمینه مطرح کردند که در واقع ریشه در همین دو سؤال دارد، بنابراین ارائه پاسخ دقیق به آنها از اهمیّت خاصی برخوردار است.
باید توجه داشت روشن شدن حکمت و علّت غیبت برای کسانی که اسلام و یا مبانی امامت و رهبری در این مکتب را قبول نکردند نه ممکن است و نه مفید. در این صورت ابتدا باید برای حقانیّت اسلام و مبانی رهبری در این آئین، برهان و دلیل اقامه کنیم و بعد دربارهی دلیل غیبت امام سخن بگوییم. بنابراین مخاطب ما در این تحقیق کسانی هستند که مبانی امامت و رهبری را بر اساس مکتب اهلبیت پذیرفتهاند. بدیهی است درصورتیکه دیگران با توجه به این مبنا و اصل موضوعی ما شبههی عقلی و یا نقلی بر مدّعای ما داشته باشد، بدان پاسخ میگوییم.
سه نکته مهمّ در بیان علّت غیبت امام
1ـ از نظر قرآن فراگیر شدن اسلام در جهان و غلبهی آن بر همهی ادیان در آیندهی تاریخ امری است ضروری، قطعی و اجتنابناپذیر، این کتاب آسمانی در سه آیه تصریح میکند: «هُوَ الَّذیَ اَرْسَلَ رَسُولَه بالهُدَی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدّین کُلِّهِ[9].
خداوند رسول خود را فرستاد با هدایت و دین حقّ تا آن دین را بر همهی دینها غلبه دهد. «وَ لَقَدْ كَـتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ اَنَّ الْاَرْضَ يَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ.» [10]
ما در کتاب زبور حضرت داود نوشتیم که زمین را بندگان صالح من به ارث میبرند. مسئلهی مهم در فراگیر شدن اسلام در جهان این است که آیا این امر از طریق اعجاز یا اجبار تحقّق پیدا میکند یا این که فراهم شدن زمینههای لازم جامعهی بشر، پذیرای ارزشهای اسلامی میشود.
از نظر اسلام انسان نقش اوّل را در ساختن سرنوشت خود در جهان دارد، چنان که قرآن میفرماید: «اِنَّ اللهَ لا يُغَـيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی يُغَـيِّرُوا ما بِاَنْفُسِهِمْ.»[11]
خداوند سرنوشت هیچ قومی و ملّتی را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان هست تغییر دهند. بنابراین جهانی شدن اسلام در جهان و حاکمیت ارزشهای دینی بر جامعه بیش از هر چیز بر اراده و انتخاب مردم استوار است. اگر خداوند میخواست اسلام از طریق اعجاز و اجبار جهانی شود، در عصر نبوّت پیامبر این اتفاق میافتاد.
قرآن میفرماید: «وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَامَنَ مَنْ فِی الْاَرْضِ كُلُّهُمْ جَميعًا.»[12]
اگر پروردگار تو میخواست کاری میکرد که تمام کسانی که روی زمین هستند همگی بهاجبار ایمان میآوردند.
حضرت مهدی«عج» آن بزرگوار بقیّۀالله و تنها ذخیره از رهبران بزرگ الهی برای جهانی کردن ارزشهای انسانی و اسلامی در جهان است. تنها اوست که میتواند همهی قدرتهای شیطانی را در هم بکوبد. ریشهی ظلم و تجاوز را در جهان قطع کند. بنیانهای شرک و نفاق را ویران نماید، احکام نورانی قرآن را زنده کند و همهی ارزشها و در رأس آنها عدالت اجتماعی را در جهان برقرار کند.
با عنایت به نکاتی که اشاره شد میتوان گفت: احتمال قوی آن است که اصلیترین علّت غیبت امام مهدی«عج»، فراهم نبودن زمینهی سیاسی و اجتماعی برای جهانی شدن اسلام است و این حکمت تنها هنگام ظهور او برای عموم مردم قابلفهم است.
پس حکمت الهی ایجاب میکند امامی که ذخیرهی الهی برای اقامهی عدل در سراسر جهان است پیش از فراهم شدن زمینهی حکومت الهی و جهانی او، در پس پردهی غیبت بماند. چراکه در غیر این صورت همانند اجداد بزرگوارش به دست زمامداران ظلم، شهید خواهد شد.
با تأمّل در علّت غیبت امام مهدی روشن میشود که مسئولیت پیروان اسلام در جهت زمینهسازی برای جهانی شدن این اسلام بسیار سنگین است.
پینوشتها
[1] کتاب علل الشرایع، ص 245، حدیث 8، کمالالدّین، ص 481، حدیث 11.
[2] کتاب علل الشرایع، ص 245، حدیث 8، کمالالدّین، ص 481، حدیث 11.
[3] کتاب علل الشرایع، ص 245، حدیث 8، کمالالدّین، ص 481، حدیث 11.
[4] بحارالانوار، ج 52، ص 244، حدیث 119.
[5] بحارالانوار، ج 52، ص 113، حدیث 48.
[6] کمالالدین، ص 346، حدیث 32.
[7] عللالشرایع، ص 243، حدیث 1. بحار، ج 52، ص 90، حدیث 1.
[8] کمالالدین، ص 345، حدیث 31. بحارالانوار، ج 51، ص 146، حدیث 14.
[9] سورهی توبه، آیهی 33.
[10] سورهی انبیا، آیه 105.
[11] سورهی رعد، آیهی 11.
[12] سوره یونس، آیه 99.